منتظر بودم که
آسانسور بیاد. کنارم یه خانوادهی سه نفری با سر و وضع نه نامناسب ولی
عجیبی وایستاده بودن. وقتی آسانسور اومد و درش باز شد؛ من سوار شدم. دکمه طبقه رو نزدم. منتظر بودم که اونها هم بیان تا در کشویی آسانسور روشون بسته نشه. یه مدت کوتاهی گذ نزدیک به آخر...
ما را در سایت نزدیک به آخر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3jaffang4 بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:21